او معروف بود به کاپيتان امانپور زيرا در زمان رضا شاه و اندکي پس از شهريور 1320 در نيروي دريايي اشتغال داشت. جوان خوشتيپ و سروزباندار و قالتاقي بود. در تهران ساکن شد. پس از شهريور 1320 از نيروي دريايي کنارش گذاشتند ولي همچنان با نام «کاپيتان امانپور» شناخته ميشد.
به کمک خويشان و دوستان متنفذش به خدمت دولت درآمد و شد مأمور خريد غله. در زمان جنگ جهاني دوّم به دليل قحطي گندم کمياب بود و دولت کشاورزان را موظف کرده بود که محصول خود را به دولت بفروشند. کاپيتان ما هر وقت به مأموريت ميرفت با کيف پر از پول به تهران برميگشت.
رشوه ميگرفت و اجازه ميداد که کشاورزان گندم را احتکار کنند. از اين طريق ثروتمند شد و تپهاي خريد در منطقه کنوني فرشته تهران که اکنون بزرگراه از کنار آن رد ميشود.
اين تپه معروف شد به «تپه امانيه(۱)». کاپيتان خوشتيپ و ثروتمند ما متأهل نيز بود. همسرش خواهر زن نصرالله فلسفي، نويسنده معروف، بود ولي برخلاف زن فلسفي از زيبايي بهرهاي نداشت. اين زن تا آخر همسر رسمي امانپور بود. (زن نصرالله فلسفي همان است که با محمد سعيدي روي هم ريخت؛ بعد از فلسفي جدا شد و با سعيدي ازدواج کرد و معروف شد به «خانم سعيدي» و با اين عنوان به عنوان «شاعر» و «اديب» شهرت يافت. قبلاً که زن فلسفي بود با نام «خانم فلسفي» در تهران مصور مي نوشت و البته نوشته هايش کار نصرالله فلسفي بود.) کاپيتان ما، که هم خوشتيپ و پولدار بود و هم ژن قالتاقي را از پيشينياناش به مقدار کافي به ارث برده بود، با دختر سپهبد امانالله جهانباني روي هم ريخت و پدر محترم دختر را در وضعي قرار داد که مجبور شد با ازدواج دخترش موافقت کند.
مدت زيادي از وصلت او با خانواده سرشناس جهانباني نگذشته بود که رسوايي شروع شد. بازرسان شيرپاک خورده تحقيق کردند و معلوم شد که کاپيتان ما در اليگودرز مقادير زيادي از گندم کاران رشوه گرفته است. پرونده بالا گرفت و تازه داماد به زندان افتاد. سپهبد پير، که عمري با «خوشنامي» زندگي کرده بود، سرشکسته نزد محمدرضا شاه رفت و با زاري ماجرا را گفت. گفت که من تا به حال از شما هيچ خواهشي نکردهام ولي اين آدم، هر کوفت و زهرماري است، بهرحال داماد من است، التفاتي کنيد و مرا از اين سرشکستگي نجات دهيد.
دل شاه به رحم آمد و دستور آزادي کاپيتان را داد مشروط بر اينکه از ايران خارج شود تا بهانهاي به دست دشمنان سلطنت نيفتد. کاپيتان آزاد شد و به مصر رفت. اين سفر مقارن است با بحران کانال سوئز در سال 1956. در آن زمان قدرتهاي غربي دولت جمال عبدالناصر را تحريم کرده بودند و به شرکتهاي غربي اجازه کار در کانال سوئز را نميدادند. دولت مصر در به در به دنبال کساني ميگشت که در کار لاروبي و يدککشي کشتي باتجربه باشند. امانپور به خدمت دولت مصر درآمد و ظاهراً کارش موفقيتآميز هم بود. با توجه به بهائي بودن امانپور، اگر فرض کنيم که در مصر براي دولت اسرائيل جاسوسي مي کرده زياد پرت نگفته ايم.
بهرحال، ثروتمندتر شد و به ايران بازگشت و مدتي کار يدککشي کشتي را در ايران ادامه داد.از سرنوشت دختر جهانباني اطلاع ندارم. احتمالاً امانپور او را نيز رها کرد. امانپور در زماني که در خارج از ايران بود با يک زن انگليسي ازدواج کرد و از او صاحب دو دختر شد:
ليزي و کريستين (متولد 1958/ دي 1336 در لندن). امانپور مدتي در تهران با زن انگليسي و دو دخترش زندگي کرد ولي بعد آنها را هم رها کرد. در نتيجه خانم انگليسي و دو دختر به لندن بازگشتند.
ليزي خانم، که اکنون توليدکننده فيلم است و با شبکه چهار تلويزيون انگليس کار ميکند، در دانشگاه رودآيلند آمريکا در رشته روزنامهنگاري ثبتنام کرد و شهريه را پرداخت کرد ولي کمي بعد پشيمان شد. دانشگاه حاضر نشد پول شهريه را پس بدهد ولي پذيرفت که کس ديگري را به جاي ليزي خانم بپذيرد. در نتيجه، کريستين خانم به آمريکا رفت و به جاي خواهرش روزنامهنگاري خواند و به اين ترتيب تصادفاً شد روزنامهنگار. کريستين در سال 1983 در سي. ان. ان. به عنوان خبرنگار شاغل شد و در زمان جنگ بوسني به شهرت رسيد. کريستين امانپور در سال 1998 با جيمز روبين، سخنگوي سابق وزارت خارجه آمريکا (که او نيز يهودي است)، ازدواج کرد.
1- تپه امانيه در ابتداي خيابان فرشته واقع است: درست روبروي خانهاي که در انتخابات اخير رياستجمهوري ستاد انتخاباتي آقاي هاشمي رفسنجاني در آن مستقر بود. سمت جنوبي تپه امانيه به بزرگراه کنوني منتهي ميشود و اين تپه در گذشته محل برفبازي بچهها در زمستان بود. اکنون در تپه امانيه دو خيابان احداث شده است. زماني که دختر سپهبد جهانباني به پدرش فشار آورد و او را مجبور کرد که از شاه تقاضاي بخشش شوهرش (کاپيتان امانپور) را بکند و شاه اين درخواست را اجابت کرد، امانپور مجبور شد مابقي اراضي اين تپه را، که به «برج امانيه» معروف بود، به دولت بدهد بابت مبالغي که رشوه گرفته بود.
نکته اول :
برخي درباره منابع اطلاعات پرسيدهاند. مطلب فوق يادداشت است نه مقاله پژوهشي و رسم نيست که در يادداشت منابع ذکر شود. مآخذ نگارنده،تحقيقات ميداني و مصاحبه با برخي افراد کاملاً موثق و مطلع است که حرفشان سنديت تاريخي دارد. فعلاً از ذکر اين منابع معذورم. بخش مربوط به تحصيل کريستين امانپور در رشته روزنامهنگاري برگرفته از گزارش مجله ريدرزدايجست درباره کريستين امانپور است. سوابق کاپيتان امانپور، پدر کريستين، را در روزنامههاي زمان دستگيري او ميتوان جستجو کرد و پروندههاي قضايي و امنيتي او، اگر به سرقت نرفته باشد، بايد در مراکز اسناد موجود باشد.
نکته دوم :
عنوان این يادداشت (اين کريستين امانپور کيست؟) تعريضي است به جمله معروف کلينتون که منشاء شهرت کريستين امانپور شد. در زمان جنگ بوسني امانپور گزارشي مخابره کرد و در آن از عملکرد دولت کلينتون انتقاد نمود. با کلينتون مصاحبه کردند و نوار صحبتهاي کريستين امانپور را برايش پخش کردند. کلينتون گفت: «آن خانم That Lady درست ميگويد ولي ما هم محظوراتي داريم.» اين تعبير محترمانه کلينتون سبب شد که کريستين امانپور به سرعت مشهور شود.
ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانونهاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران...
ما را در سایت ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانونهاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران دنبال می کنید
برچسب : کريستين امانپور,بهائی,کلینتون,سپهبد جهانباني, جيمز روبين سخنگوي سابق وزارت خارجه آمريکا,نصرالله فلسفي, نویسنده : وب نگار webnegar بازدید : 1086 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1393 ساعت: 15:16