شهر بعلبک[36] همانطورکه از نامش پیداست (بعل- بک) یکی از مراکز باستانی پرستش این موجود ملعون بود.
معبد عظیم و عجیب رومی ژوپیتر[37] در این شهر بر معبد باستانی بعل ساخته شد. رومیان از هیچ چیز در ساخت معابد عظیم این شهر دریغ نکردند. بیش از صد هزار برده طی قرنها روی معابد این شهر کار کردند و معابد قوم و خویش بعل نیز، البته تحت نامهای رومیشان، به آن اضافه شد: ونوس و باکوس[38].
بازسازی مجموعه معابد بعلبک
یکی از چندین سنگ عظیم به کار برده شده در معبد. این سنگها بزرگترین سنگهای تراشیده شده در جهاناند، و چگونگی حمل و کار رویشان هنوز موضوعی مورد بحث و گمان. امروزه تعداد کمی جرثقیلهای سفارشی موجود است که قادر به حمل وزن این سنگها میباشند
بت سفالین در موزه ایران باستان. به کودکی که زیر بغل زده دقت کنید. این رب است یا شیطانی پلید؟ اینها فقط استعاره نیستند دوستان. کودک زیر بغل شاید استعاره از هزار زهر مار باشد، اما این حقیقتی تاریخی است که برای این موجود در فرق رازآمیز، معابدش، کودک هم قربانی میکردند.
بسیاری مسیحیان در همین شهر شهید شدند و مدتها بعد از مسیحیت نیز، فاحشگان "مقدس" معبد و اعمال کفرآمیز دیگر زنده و فعال بودند. بالاخره امپراطور جاستینین[39] دستور مسیحی شدن و غسل تعمید اجباری را صادر کرد. قسمتهای کلیدیای از معبد را خراب و بزرگترین ستونهایش را به قسطنطنیه برای به کار بردن در کلیسای عظیم آیاسوفیا[40] یی که خود ساخت برد. عظمت فضای داخلی این کلیسا و گنبد رفیع آن برای زمانی طولانی یگانه بود. گویند وقتی جاستینین وارد این کلیسا شد چنین کفر گفت که سلیمان، بر تو فایق آمدم! در بعضی تواریخ قسطنطنیه آمده که کمی پیش از پیروزی و فتح شهر، مردم نوری را مشاهده نمودند که کلیسا را ترک کرده و به آسمان رفت. آنها آن را به فال بد گرفته و نشانه ترک روحالقدس و حمایت الهی از خود دیدند. سلطان محمد فاتح[41]، هنگام بازدید از این کلیسا و سپس کاخ سلاطین روم شرقی (بیزانس) که در جوار وی قرار داشت و امروزه مسجد سلطان احمد جای آن را گرفته، این شعر فارسی را خواند:
بوم نوبت میزند بر طارم افراسیاب
پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت
وی دستور نظافت، تعمیر و تبدیل آن به مسجد را داد. طی تاریخ عثمانی مهمترین مسجد امپراطوری حساب میشد. تعدادی از سلاطین را در جوارش دفن کردند. سلاطین جدید در آنجا منصوب شده و نمازهای جمعه نیز آنجا برپا میشد. در نگهداری آن سعی بسیاری صورت گرفت و تعدادی از مشکلات مهندسیاش که طی تاریخ منجر به چندین خرابی و ریزش گنبدش شده بود را رفع کردند. تبدیل به الگوی معماری تمامی مساجد بعدی عثمانی شد و معماران بزرگ بعدی، سعی در فایق آمدن بر عظمت و زیبایی آن داشتند. سلطان محمد فاتح گفته بود که لعنت خدا باد بر کسی که این مکان عبادت را از مسجد بودن برگرداند. پس از فروپاشی عثمانی آتاتورک و دوستانش آنجا را به موزه بدل کردند نه مسجد و نه کلیسا. امروزه در توضیحات ورودی موزه آیاسوفیا در تاریخچه بنا از اسلام نه به عنوان دین، بلکه به عنوان "فرقه"[42] یاد شده. شاید نشانی پیروان پیامبر دروغین یهودی به نام "شبتای زوی"[43] فقط آئین خود را دین می پنداشته اند!!
جاستینین
نقاشی آیاسوفیا در زمان عثمانی
سلطان محمد فاتح. اثر بلینی نقاش معروف رنسانس ونیزی
طبق شواهد و بیانات متعدد نویسندگان دنیای باستان، منجمله یونانیانی همانند هرودوت[44] و رومیانی همانند پلوتارک[45]، بعل همان زئوس و ژوپیتر و همان مردوخ است. این شیطان نامهای بسیاری دارد که ارتباطات همه آنها با یکدیگر در متون کلاسیک قابل دسترسی است. درک کنید که ژوپیتر لاتین "لوسیفر"[46]، به معنی "نورانی" است. در انجیل آمده که شیطان میتواند به صورت فرشتهای نورانی ظاهر شود. (در روایات اسلامی نیز آمده که خود شیطان میتواند تشویق به عبادت کند، طوری که تصور کنی او " ملکٌ کریم" است. اما هدفش چیز دیگری است). این موجودی که پرستندگان وی او را بر اساس فلسفه وارونهشان نورانی مینامند، در حقیقت عین ظلمات و همانی است که در متون دینی مقدس ادیان ابراهیمی صریحا شیطان نامیده شده. این همان خدایی است که چند نمونه از سمبلهای نمادینش گاو، قوچ، بز و جغد بوده و هستند. مولوخ، هم به صورت گاو و هم جغد نشان داده میشد. و این همان خدایی است که بر اساس داستانی که از توصیفاش در اینجا معذوریم آلت تناسلی اش را به صورت ستونی بلند ساخته و میپرستیدند.
ستونی که برای ناآشنا[47] تنها یک ستون است، اما برای آن آشنا با مفهوم و معنی آن، بسته به مرتبهاش در فرق رازآمیز، معنایی کاملا متفاوت دارد. ستونی که مسلمانان هر سال در موسم حج به عنوان نماد شیطان سه بار آنرا سنگباران میکردند، و کم بودند آنان که توجه کنند که اینی که به آن سنگ میزنند دقیقا همان "آبلیسک یادبود واشینگتن"[48] آمریکا است که رؤسای جمهور آمریکا از زمان ریگان رو به آن سوگند یاد میکنند. همان است که در جلو کلیسای سینت پیتر واتیکان و در تقریبا هر شهر و جای مهم دیگر دنیا به اشکال و الوان مختلف قرار دارد و به آنان که معنای آن را میدانند چشمک زده و تسلی خاطر میدهد که "ما اینجا هم هستیم."
(دقت کنید که در فرق رازآمیز این ستون نباید حتما شکلی خاص داشته باشد. بعضی اشتباها فکر میکنند که اگر گرد باشد نیست. خیر. میتواند باشد. این شکل مصری شکل ایدهآل آن است. اما وقتی این ممکن نباشد به اشکال متفاوت نیز میسازند. مهم گذاشتن سنگ بنا، مراسم ساخت و نیت سازندگان آن است. این ستون به اشکال فراوانی ساخته شده. پلان مربع، گرد، آسمان خراش، برج ساعت (مثلا ساعت بیگ بن)، برجی از جمجمه یا استخوان (قتلعامهای جنگهای تاریخ. بعضی مغولان، تیمور، نادر و آقا محمد خان گویا معروف بودند که چنین برجهایی میساختند)، یا به صورت همان شکل مصری اما با سری بریده و شعلهای همیشه روشن بر بالای آن، همان مشعل فروزانی که مفهوم و معنایی عمیق در فرق رازآمیز دارد. بعضی حکام ظاهرا مسلمان نیز در طول تاریخ آن را حتی به شکل مناره مساجد نیز ساختهاند. شاید حالا کمی روشن شود که چرا مسجد نبی صلی الله علیه و آله مناره نداشت و در بعضی روایات آمده که حضرت مهدی علیهالسلام (همانکه مسیحیان با نام مسیح (ع) که به زمین رجعت خواهد کرد و یهودیان موسوی (کلیمیان) با نام ماشیح و زرتشتیان با نام سوشیانت انتظارش را میکشند) ، منارهها را خراب خواهند کرد. یا چرا بعضی وهابیون تعصب دارند که مسجد یک مناره داشته باشد! البته دقت کنید که هر ستونی هم چنین نیست. گفتیم که نیت، سنگ بنا و مراسم ساخت، مهم و اصل است.)
| |
ابلیسک یادبود جرج واشنگتن | |
| |
| ابلیسک یادبود جان راکفلر |
ابلیسک در نقش ساعت در وسط میدانی عریض ( به زحمت میتوان وقت را از آن خواند. ساعت بهانه است برای ستونی که اگر آن ساعت را نداشت شاید حضورش مشکوک میشد.)
به خاطر همین بیتوجهی و فراموشی این نماد و مفهوم آن توسط مسلمانان بود که سعودیان چه راحت آن را خراب کرده و دیواری جایگزینش کردند که از مسائل معنوی و دینی هم بگذریم در سوال از هر دانشجوی ترم یک معماری که سرش به تنش بیرزد هم میفهمید که ستون در دایره، از همه نظر و مفهوم، چه بسیار متفاوت از دیوار در دایره است، که در طراحی نیز همانند عالم خلقت، هیچ چیز تصادفی نیست، همه چیز، هر خطی و نقطهای که کشیده میشود توضیح دارد و باید به استادش (میخواهد استاد دانشگاه باشد یا استاد اعظم لژ) پاسخ دهد.
| |
نماد شیطان مراسم حج کنونی (دیوار صاف؟!) | نماد شیطان مراسم حج در گذشته (ابلیسک) |
این بد بیتوجهی و خواب غفلتی است که مسلمانان در آن فرو رفتهاند. به همین دلیل است که کم شریفی صدایش را بر سر سعودیان بلند میکند که هر چه در کابوسهایتان بگنجد و هر آنچه در بدترینهایشان بعد از شامی سنگین نیز نگنجد، با مکه و مدینه مقدس کردهاند. در این میان برای ما سکوت مردم عجیب نیست، عجیب سکوت آن "نخبه" گان ظاهرا مسلمان است. مخصوصا معمارانی که سنگ "سنّت" و "معماری سنتی" را به سینه میزنند.
خلاصه کلام اینکه برای بعل، یا مولوخ، که به نصّ ادیان ابراهیمی همان شیطان بوده، و پرستش وی تحت نامها و القاب و اشکال و الوان متفاوت در سرتاسر زمین صورت میگرفته، انسان قربانی میکردند. نمونههای دیگری را ذکر میکنیم:
در متون تاریخ باستان میخوانیم که قربانی انسان جزئی مهم از آئینهای بابل باستان نیز بوده و کاهنین بابلی میبایست مقداری از گوشت قربانیانشان را میخوردند.
قربانی کردن و خوردن گوشت قربانی در آمریکای جنوبی
این امر چنان در تاریخ ریشه دوانده که به نظر میرسد خود کلمه و صفت آدمخواری در زبان انگلیسی، "کانیبال"، به معنی خوردنده گوشت انسان، ریشه در این سنت و نام "کاهنین بعل" دارد:
کاهن- بعل = کاهنبل = کانبل = کانیبل. Cahn-Bal > CanniBal
همانطور که گفتیم یکی دیگر از نامهای مولوخ در قالب فرزند، "تموز" بود. این معادل هروس مصری است. ریشهشناسی این نام نیز قابل توجه است. "تم" به معنی اتمام. کمال. پایان. "موز" به معنای "سوختن". یعنی "تمام سوختن"، " بهترین سوختن"، "کامل سوختن".
این مسئله همچنین مربوط است به مسئله "فرو افتادگان" باستان که بهتر است به طور خلاصه به آن اشاره کنیم. هم کتاب مقدس و هم متون دیگر همانند کتاب منسوب به حضرت ادریس[49] علیهالسلام درباره "فروافتادگان" که در انگلیسی آنها را به غلط (عمدا یا سهوا) "جاینت"[50] یعنی عظیم ترجمه کردند، در حالی که در عبری "نفیلیم"[51] به معنی "آنان که فرو افتادند" است، و دراصل یعنی همان شیاطین و جنیان، سخن میگویند. پس از توصیف علاقمند شدن آنان به دختران انسان و همخوابگی و تولید اولاد با آنان که ذکر این ماجرا در سفر پیدایش[52] نیز آمده است ، چنین گفته شده:
«و آنان حامله شدند، و به "فرو افتادگان" تولد دادند. اینان تمامی مایملک بشر را بلعیدند. وقتی انسان دیگر نمیتوانست آنها را راضی و سیر کند، بر علیهاش مشغول شدند و بشر را خوردند. بر علیه پرندگان و حیوانات مرتکب گناه شدند. سوسمارها، و ماهیان، و گوشت یکدیگر را خوردند، و خون خوردند. زمین علیه این بی قانونان شکایت کرد.» - کتاب اول ادریس 7: 2-6
یک نمونه دیگر آئین "جمجمه" است که در جریکو [53] ی 8000 سال پیش موجود بود و نشانههایی از همان نوع آئین در دین شینتو [54] ژاپن و چین باستان نیز پیدا شده.
کالی هندی را با گردنبندی از جمجمههای انسان و دستهای بریده شده نشان میدادند. این عین همان تصویری است که مکرر در خدایان "مادر" ادیان کفار دیده میشود.
الهه مادر هندویی کالی ( Kali )
تصویر نمونه آزتکی، کواتلیکه Coatlicue. در حال بلعیدن انسان. سگک کمربندش جمجمه است و لباسش پر از مار. تصادفا مثل ضحاک دو مار هم بر شانه دارد.
این دو نمونه را مقایسه کنید با خواهر/ همسر بعل، آناث[55]، که الواح باستانی اوگاریت[56] او را چنین توصیف میکنند:
"... تا زانو در خون انسانها غوطهور، سرهای مردمان بر پاهایش، دستان بریده شده مثل ملخ ریخته بر او. جمجمههای قربانیانش را به عنوان زینت به گردن می بندد. دستانشان را بر کمر بسته، و وقتی سیر می شود دستانش را در جویهای خون میشوید..."
این که همان کالی شد؟ بله دوستان. اینها همه سر و ته یک کرباساند. این است خدای سهگانه فرق کفرکیش و انحرافی. دقت کنید که تقریبا تمام این ادیان باستانی یک وجهه برای عموم مردمشان داشتند و وجهی دیگر که مختص خواص بود. علما و کاهنین و سلاطین. حقایق به صورتی مرتبهوار در این وجه به "خواص" آموخته میشد.
مثلا به عوام میگفتند خورشید خداست. البته که کاهنین مصری میدانستند که خورشید خدا نیست، و این را به خواص خود در مرحله دوم میآموختند که منظور روحی در ورای خورشید است و آن چیست. در مرحله سوم میآموختند که منظور اصلا این خورشید نیست و همه چیز مربوط است به ستاره سیریوس[57] (شعرا). این مسایل امروزه بعضا به ما رسیده. به این وجه "مدارس رازآمیز"[58] گفته میشود. چرا که معابد دنیای باستان به خصوص آنهایی که در شهرهای مهم مذهبی بودند، همانند نمونههای یونانی دلفی، افسوس، ایلوسیوس[59] و غیره، در کنار خود مدارسی داشتند که در آنها امور رازآمیز و مسائلی را که به عوام نمیگفتند تعلیم میدادند. تا به امروز عدهای قلیل از رازهای این تعلیمات آگاهند. بسیاری از علمای دنیای باستان عضو این مدارس رازآمیز بودند. بسیاری از آنانکه که در دنیای علمی و دانشگاهی معمول به عنوان فیلسوفان و متفکران شناخته می شوند. از هرودوت و فلاسفه یونان بگیرید تا رومیانی همانند پلوتارک[60] و سیسرو[61] و بعدیها. اینان اشارههایی اینجا و آنجا میکنند اما هیچگاه حقیقت را نمیگویند. آنقدر میگویند که بدانیم مسئله چقدر مهم است.
آنجا که پلوتارک میگوید کسی که از ما نیست گویی هیچ نمیداند، یا هرودوت میگوید پرستش موجودی را در مصر دیدم که جرات نمیکنم نامش را بیاورم. این رازداری در تمام متون کلاسیک عیان است. هر شهروند عادیای نیز که میخواست سر در بیاورد کشته میشد. یک نمونه معروفش دو جوان کنجکاو شهر الوسیوس است که برای آنکه از رازها و سر و صداهای وحشتناک و عجیب معبد در شب سر در بیاورند مخفیانه به آن وارد شدند. صبح فردا مردم اجسادشان را از جلو در بسته معبد جمع کردند. چند سالی است که این مبحث بیشتر باز شده. جدای از مسائل دینی به نظر میرسد بسیاری علوم در این مراکز به خواص آموخته میشد. علومی که به عوام به هیچ وجه نمیآموختند. شاید اشارهای کوچک به این امر را در کتابهای تاریخ مدرسه خوانده باشید که چطور عوام ایران ساسانی حق آموختن، خواندن و نوشتن نداشتند و داستان آن کشاورزی که نتوانست برای فرزندش اجازه بگیرد گرچه حاضر بود هزینه گزاف ارتش را متحمل شود. خواندن و نوشتن تنها نمونهای کوچک است از خرواری از علوم که مردم غیر عضو در سرتاسر دنیا، آنها که زیر یوغ این ادیان دارای فرقهها و مدارس رازآمیز بودند، از آنها ناآگاه بودند.
[1] الذین یومنون بالغیب. سوره بقره
[2] Occult
[3] Rene Guenon, The Reign of Quantity and the Signs of the time - رنه گنون. قلمرو کمیت و نشانههای (آخر) زمان
[4] John (Jack) Parsons, founder of NASA’s JPL (Jet Propulsion Laboratory) ironically JPL can also be read as “Jack Parson’s Laboratory)
[5] Manhattan Project
[6] Oppenheimer
[7] Project Paperclip
[8] Pan
[9] Glenn T. Seaborg
[10] Bohemian Grove
[11] Molech
[12] The truth is stranger than fiction
[13] Jewish Ritual Murder
[14] Aztech
[15] Quetzelcoatl
[16] Kulakan the “feathered serpent”
[17] Formorians
[18] Druids
[19] Winston Churchill
[20] Archbishop of Cantenbury
[21] Vedas
[22] Kali
[23] Shiva
[24] Tanjour
[25] Mark Kilroy
[26] Sir Leonard Woolley
[27] The Dying God
[28] Osiris, Isis, Horus
[29] Nimrod, Semiramis, Tammuz
[30] Marduk
[31] Ishtar
[32] Dionosyus
[33] Moloch
[34] Baal/Baal-Berith
[35] Hadad
[36] بعلبك در شرق كشور لبنان و بین دو سلسله كوه دره بقاع قرار دارد كه یكی از نادرترین آثار تاریخی جهان را در خود نگهداری میكند.
[37] Jupiter
[38] Venus & Bacchus
[39] Justinian
[40] Hagia Sophia, St. Sophia
[41] Sultan Mohammed (Mehmet) the Conqueror
[42] “Islamic cult” mentioned in the panels relating the history of the monument. Witnessed January 2009
[43] Sabbatai Zevi
[44] Herodotus
[45] Plutarch
[46] Lucifer
[47] uninitiated
[48] The Washington Monument
[49] Book of Enoch
[50] Giant
[51] Nephilim
[52] Genesis
[53] Jericho
[54] Shinto
[55] Anath
[56] Ugarith
[57] Sirius
[58] Mystery Schools
[59] Delphi, Ephesus, Eluseis
[60] Plutarch
[61] Cicero
ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانونهاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران...
ما را در سایت ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانونهاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : وب نگار webnegar بازدید : 2338 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1391 ساعت: 20:16