من غیر قابل پیش‌بینی‌ام! بقلم استاد دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی

ساخت وبلاگ

هیچ كس بهتر از خودشان قادر به تفسیر گفتار و كردارشان نیست. آنها، «غیر قابل پیش‌بینی‌« اند. هر ایرانی، برای یكبار هم كه شده، عبارت «شهر هرت» به گوشش خورده است.این عبارت در فرهنگ عامیانه، كنایه از جایی است كه هر كه به هر كه ، مشوش و بی‌نظم باشد و در آنجا هیچ قاعده و قانونی پاس داشته نشود.
غیر قابل پیش‌بینی بودن شرایط و مقتضیات یك شهر، آن را منسوب به آن شهر مشهور می‌سازد.
«نوع سوءتفاهم» و بد فهمی از مناسبات و معاملات خرد و كلان در حوزه‌های سیاسی اجتماعی باعث شده تا جماعتی گمان كنند، اتخاذ شیوه «غیر قابل پیش‌بینی‌»بودن، شیوه‌ای پسندیده و مرضی رضای عقل و شرع است.
اجازه می‌خواهم عرض كنم؛ همین سوء‌تفاهم باعث شده تا در یك جابجایی وحشتناك، همواره خود را برای «خصم» قابل پیش‌بینی و برای «دوست» غیر قابل پیش‌بینی جلوه داده‌ایم.
اختفاء استراتژی و پنهان داشتن تاكتیك‌ها، در صحنه كارزار و جنگ با خصم مسلح و مهیا، اصل غیرقابل انكاری است تا آنجا كه در مطالعات نظامی، مطالعه و تجربه درباره «نحوه كشف استراتژی اردوگاه مقابل و پرده‌برداری از تاكتیك‌ها»ی او، قبل از آنكه وارد میدان عملیات نظامی شود، از جایگاه خاصی برخوردار است.
سازمان‌های جاسوسی با مجهّزترین ادوات، همواره سعی در كشف استراتژی و تاكتیك دشمن مفروض می‌كنند. از همین رو، «غیر قابل پیش‌بینی‌« بودن، در وقت مواجهه با دشمن، در میادین نظامی، سیاسی، اقتصادی اصل مقبول عقل و شرع و پذیرفته عام و خاص است. امّا، اتّخاذ همین شیوه یا به عبارتی این «استراتژی»، در اداره، كنترل، مدیریت و تدبیرگری امور مُلكی، عیب بزرگی است كه در كمترین زمان ممكن زمینه‌های «فروپاشی از درون» را فراهم می‌آورد.
چنانكه در مقاله‌ای با عنوان «استراتژی ناامن‌سازی و تغییر» نگاشته‌ام، « تغییرات»، باعث عارض‌شدن بی ثباتی،بی‌اعتمادی، خلجان، هیجان، نا امنی و بی‌قراری بر جمله مناسبات و معاملات خرد و كلان مردم شده و همه مجال را برای برنامه‌ریزی و تدبیرگری امور از بین می‌برد.
شاید بنابر همین ضرورت است كه، همواره «تدبیرگری منزل» و «سیاست مدینه» را، حكماء عالی‌مقام، مشروط و منوط به موجود بودن «حكمت» و خردورزی نزد حاكمان دانسته‌اند.
تغییرات غیر معقول و پی در پی، آنگاه كه پهنه همه مناسبات را چونان سرطانی مهلك به خود درگیر كند، همه «امنیت و اعتماد» را از بین برده و نا‌امنی و بی‌اعتمادی عمومی را درباره جریان حاكم باعث می‌شود.
«بی‌ثباتی» از یك سو معلول اتخاذ شیوه نادرست «غیر قابل پیش‌بینی بودن» در مناسبات و معاملات داخل كشور است و از سوی دیگر، علت و باعث بروز نا‌امنی، بی‌قراری، هیجان و بی‌اعتمادی میان مردم و مناسبات و معاملات آنهاست.
بی‌تردید، هر یك از ما، در وقت گفتگو با كسانی كه از آمریكا و یا اروپا بازگشت كرده‌اند، متوجه نكته‌ای ظریف شده‌ایم. همگی آنها از وجود «نوعی آرامش روانی» در مناسبات و تعاملات عمومی یاد می‌كنند و اشاره به نوعی «ثبات» دارند.(امیدوارم خواننده محترم از این عبارت سوء برداشت نكند و نگارنده را متهم به تعریف و تمجید از غرب و فرهنگ و تمدنش نسازد)
این آرامش و ثبات، حاصل آمده از شرایطی اجتماعی ویژه‌ای است كه در آن، همه چیز قابل پیش‌بینی است.
مصادیق اجتماعی بسیاری برای این امر می‌توان برشمرد.
وقتی شما، به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن عملیات پروازی و زمان ورود و خروج هواپیماهای مسافربری قادر به برنامه‌ریزی نباشید.
وقتی از ارسال و یا دریافت مرسولات پستی خود به هر یك از نقاط كشور در زمان معین با كمیت و كیفیت مناسب مطمئن نیستید و تجربه‌های مكرر شما را به بی اعتمادی كامل درباره شیوه‌های ارسال و مراسلات پستی رسانده باشد.
وقتی كوچكترین حادثه و یا تصمیم‌گیری نابهنگام و مطالعه نشده یك مدیر میانی در لحظه‌ای قیمت ارز، مسكن، اتومبیل و خدمات را از فرش به عرش می‌رساند.
وقتی انجام یك مصاحبه و یا ایراد یك سخنرانی می‌تواند تمامی مناسبات و روابط سیاسی خارجی و داخلی كشور شما را دچار بحران و آشفتگی كند.
وقتی هیچ تضمینی برای داشتن شغلی با ثبات وجود نداشته باشد و تصمیم لحظه‌ای، وزیر و مدیر كلی را از منصب خود عزل كرده و خانه‌نشین می‌كند.
وقتی نرخ كالا و خدمات حتی برای «یك هفته» ثبات را تجربه نمی‌كند.
وقتی سلایق گروهی و حزبی می‌تواند بر كمیت و كیفیت دریافت خدمات قانونی و رسمی و عمومی تأثیر مستقیم گذاشته و جماعتی را واجد بهره‌مندی سرشار و جماعتی دیگر را بی‌بهره از آن همه سازد.
وقتی در عصر مشهود به «عصر تكنولوژی پیشرفته»، بی‌دلیل و با دلیل، كابل شبكه‌های اینترنتی هزاران بار لگدكوب پروانه‌های كشتی‌های عبوری از خلیج فارس می‌شوند.
وقتی در لحظه‌ای ، ایام جابجا شده و به ناگهان در اوج ازدحام معاملات اقتصادی، همه كشور برای مدت سه روز پی در پی و پیش‌بینی نشده به تعطیلی اجباری كشیده می‌شود.
وقتی «جستجوی پارتی» به منظور گره‌گشایی در امری جاری و معمولی، تبدیل به عادت معتاد همه ساكنان یك كشور می‌شود.
وقتی تغییر یك وزیر می‌تواند جابجایی ده‌ها معاون و مدیركل یك وزارتخانه، تغییر پست صدها كارشناس و حتی راننده و آبدارچی شعبه‌ای دورافتاده در یك شهرستان را سبب شود.
وقتی هیچ ماده و تبصره قانونی از حداقل ثبات در یك بازه زمانی برخوردار نباشد و ...
وقتی در طرفه‌العینی ارزش شما به كمتر از یك سوم تقلیل می‌یابد.
(این همه به معنی آفت است كه هیچ‌یك از موقعیت‌ها، تصمیمات و نتایج اندیشه‌ای و عملی شما قابل پیش‌بینی نیستند.)
یعنی شما نیازمند هیچ دشمنی نیستید؛ زیرا، شما خود زیر پای خود را خالی می‌سازید.
هیچ توضیحی نمی‌تواند توجیه‌كننده این همه بی ثباتی و تغییر و در نتیجه بحران و خلجان عمومی ناشی از آن باشد.
بازگرداندن «اعتماد و آرامش» به جامعه و ایجاد امنیت خاطر برای حضور فعال و مثبت مردم، در میان گروه‌های مختلف اجتماعی(تولیدكنندگان، بازرگانان، فرهنگیان و ...) در گرو دوری گزیدن از راهبرد انحرافی «غیر قابل پیش‌بینی‌« بودن است.
هر یك از گروه‌های اجتماعی نامبرده، می‌توانند نمودار تغییرات سینوسی و گاه وحشتناك مناسبات مخصوص به گروه خود را ترسیم كند. چنانكه، همه مردم، می‌توانند تغییرات عارض شده بر نرخ كرایه تاكسی، اتوبوس، هواپیما و آب، برق، تلفن، خدمات ارائه شده از طریق كلیه‌ی سازمانها و ادارات مورد مراجعه را ترسیم و اعلام كند و نشان دهد كه طی همه سالهای گذشته، راهبرد حاكم بر نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی كشور، راهبرد «غیر قابل پیش‌بینی بودن» بوده. حال؛ چنانكه دولتی ، خود را دولت «تدبیرگری» بشناسد،
ناگزیر است كه با تغییر این راهبرد، به گونه‌ای عمل كند كه :

1- ابتداء با مردم، دولت و تصمیمات خرد و كلانش را قابل پیش‌بینی بدانند.

2- ثبات در تصمیمات و مقررات عمومی پذیرفته شده را تجربه كنند.

3- مبارزه با عوامل برهم زننده ثبات را وجه همت رییس دولت بشناسند.

4-«زمان» لازم برای اخذ تصمیم، حركت و عمل را تحت كنترل و اختیار خود بشناسند.
5-
دولت را حافظ منافع خود شناخته و بتوانند او را از صف رقبای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم جدا بشناسند.

6-ارائه خدمات و ارزش‌گذاری‌ها را درباره عموم مردم ـ صرفنظر از سلایق ـ ثابت و مطمئن بدانند و از مناسبات كثیف پارتی‌بازی، رفیق‌بازی، پیراسته بشناسند.

7- صداقت در عمل، راستگویی در قول، پرهیز از حیله و دغل، دوری از تظاهر و ریا، دفاع از حق مظلوم و بالاخره مقابله با ظالم در هر لباس و موقعیت، در زمره صفات بارز و نهادینه شده عمومی تلقی كنند.

در اینصورت، همه یأس به امید و همه خمودی به شكفتگی تبدیل شده و مردم، مستعد تجربه حیاتی پاك و عمومی می‌شوند.


من این حروف نوشتم چنانكه غیر ندانست
تو هم ز روی كرامت چنان بخواه كه دانی


92/5/2

اسماعیل شفیعی سروستانی

ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانون‌هاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران...
ما را در سایت ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانون‌هاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : وب نگار webnegar بازدید : 487 تاريخ : سه شنبه 15 مرداد 1392 ساعت: 4:00