از واسطه گری مشاور کارتر برای برقراری رابطه با ایران تا لغو مذاکرات دو کشور از سوی شهید رجایی به روایت شمس اردکانی من به آقای رجایی گفتم که در مقابل حرفهای بهزاد نبوی کوتاه نیاید. چون قبلا هم تهران با این متن موافقت کردهاید و فردای آن روز هم با نماینده آمریکا در سازمان ملل قرار داشتیم تا آن را نهایی کنیم. نهایتا آقای نخست وزیر به آقاشاهی گفتند فردا در یکی از دفاتر سازمان ملل، متن را مبادله می کنیم. صبح آقای رجایی به من گفتند که به آقاشاهی زنگ بزن و بگو قرار ما با آمریکاییها کنسل است! این نشان میداد که بهزاد نبوی شبانه رای ایشان را زده است. ایشان و همکارانشان همان متن شعار گونه را با ادعانامهای که برای ارائه درشورای امنیت سازمان ملل تهیه کرده بودیم، که بر اساس منشور سازمان ملل تدوین شده بود و بسیار متقن و حقوقی بود، تعویض کردند. به آقای نخست وزیر گفتم نمیتوان به دادگاه رفت و مدام گفت « من مظلومم، من مظلومم، من مظلومم!» چرا که تکرار ادعا به منزله اثبات ادعا نیست وباید سند ادعایمان را برای اثباتش ارائه دهیم. نمیشود برویم پشت سر هم بگوییم «دلبر جانان من، برده دل و جان من، برده دل و جان من، دلبر جانان من!» خب به ما می گویند برو از دلبر جانان رسما خواستگاری کن!! توضیح میدادم که ادعانامه تنظیمی ما بر اساس منشور سازمان ملل است که بر اساس بند 6 آن هر نوع تجاوزی به خاک کشور دیگر ممنوع است و بر اساس بند 7 درخواست خسارت داریم و ودفاع ما مشروع است وجنگ طلبی نیست و. و . و... به مرحوم رجایی میگفتم که از این تریبون باید نطق حقوقی کرد و نه سیاسی. اگر دیده باشید اخیرا هم آقای ولایتی در صحبتی به مناسبت هفته دفاع مقدس که در ویژه نامه شرق چاپ شد هم گفته بودند که ادعانامه ایران در آن زمان حقوقی تنظیم نشده و نشان دهنده مظلومیت ایران به عنوان کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته نبود. این حرفی بود که من 32 سال پیش گفتم و کس دیگری به آن اشاره نکرده بود. به نظر من این حرف آقای ولایتی را بایدبا طلا نوشت و تاکید کرد که کسانی که از طرف ایران در این جایگاه قرار میگیرند، نطق سیاسی نکنند و از منافع ایران به شکل حقوقی حمایت کنند. ,رقیب میرحسین موسوی در وزارت خارجه دولت رجایی,شمس اردکانی,رابطه با آمریکا,سازمان ملل,جنگ تحمیلی,تجاوز صدام ...ادامه مطلب
از واسطه گری مشاور کارتر برای برقراری رابطه با ایران تا لغو مذاکرات دو کشور از سوی شهید رجایی به روایت شمس اردکانی به نقل از بازتاب : در هشت سال گذشته که اواخر شهریورماه محمود احمدینژاد عزم سفر به نیویورک برای حضور در نشستهای عمومی سازمان ملل، کرده است؛ از نحوه حضور روسای جمهور قبل در آمریکا یاد شده و میشود. از تعداد اعضای تیم همراه گرفته تا اعلام مواضعشان و .... در این بین همه ساله از سادهزیستی شهید رجایی یاد میشود که تنها نخست وزیر ایران در مقر سازمان ملل پس از انقلاب بود و به جای هتل در محل دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل رحل اقامت گزید تا در هنگامه جنگ تحمیلی برای کشور خرج نتراشد. اما اینکه رجایی با هیاتی بیست و چند نفره به نشست شورای حکام سازمان ملل رفته بود تا در حاشیهاش توافقنامهای از پیش تعیین شده با آمریکا را نهایی کرده و روابط گسسته دو کشور پس از تسخیر لانه جاسوسی را بازیابی کند؛ حرف نویی بود که علی شمساردکانی نماینده ویژه ایران در سازمان ملل و سفیر وقت کویت آن را عنوان کرد. روابطی که نه در سال 59 برقرار شد و نه سه دهه پس از آن، تا کنون دیپلماتهای متعددی را به خود مشغول کرده است. شمساردکانی یکی از این دیپلماتهاست که بخشی از تلاشهایش را بازگو کرده و از مذاکرات همزمان صادق طباطبایی برای برقراری این رابطه از طریق آلمانها در سالهای 58-59 خبر میدهد. او در بازخوانی خاطراتش از آن سالها از افراد زیادی یاد کرد که برخی از آنها دار فانی را وداع گفته و برخی هم مقیم ایران نیستند. گردآوری تاریخ شفاهی ادوار گذشته در فضایی که اسناد مکتوبی در دست نیست، با مضییغات خاص خود همراه است که گاه دستخوش سلایق شخصی افراد میشود و گاه بیم فراموشی و از قلم افتادگی بخشی از آن میرود. از این رو خبرآنلاین اعلام آمادگی میکند تا برای تکمیل این بخش از تاریخ کشور در خدمت نقش آفرینان آن دوران باشد و واکنشها به این گفتوگو را نیز گردآوری کند. خلاصه ای از گفتوگو با شمساردکانی که اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک از خطه اصفهان است را در ادامه بخوانید. گفتوگویی که از نحوه خروج امام خمینی(ره) در عراق آغاز شده، به زوایایی پنهان از حضور شهیدرجایی و هیات همراهش در آمریکا و چراغ سبزهای کارترمیرسد و با نقد دستگاه دیپلماسی کشور، پایان مییابد.,رقیب میرحسین موسوی در وزارت خارجه دولت رجایی,شمساردکانی,رابطه با آمریکا,سازمان ملل,جنگ تحمیلی,تجاوز صدام, ...ادامه مطلب
شش سال پیش، فردی در درمانگاه پوست بیمارستان بقیهالله تهران نزدم آمد. صدایش گرفته بود؛ صدای تنفس (خس خس) و سرفههایش حکایت از دردهای سالیان متمادی داشت. میدانستم کیست و چه خواهد گفت، چون بسیاری از آنها را در سردشت، بانه، مریوان و شهرهای استانهای غرب کشور دیده و شبها و روزهای بسیاری را با آنان گذرانده بودم. چنین گفت: آقای دکتر عمادی خیلی دنبالت گشتم. میگن شما از مشکلات پوستی جانبازان شیمیایی اطلاعات زیادی دارید. دوستانم در شهر ری (فلانی و فلانی) گفتند، بیام پیش شما خوبه. خدا را شکر که پیدات کردم. من هم بیدرنگ گفتم: خدا را شکر که من شما را پیدا کردم. بعد حال و احوال گفت: ۴ /۱/ ۶۷ در عملیات والفجر ۸ در منطقه شیخ صالح ساعت ۱۰ صبح هواپیماهای عراقی بمبهای شیمیایی را دسته دسته ریختن رو سر ما. خودم حس کردم یک ماده روغنی لجن مانند تمام تنم را پوشاند. دقایقی نگذشت از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم، چشمام باز نمیشد و حس کردم تمام تنم میسوزد و مایع تاول را بر تنم و دستهام لمس میکردم. ,دفاع مقدس,جنگ تحمیلی,حسن جوانمرد جانباز شیمیایی,گاز خردل,بیمارستان لبافینژاد,تصویر روی جلد مجله علمی آمریکایی,نماینده سازمان ملل ...ادامه مطلب
این مطلب بصورتفایلPDFآماده دانلود است. (برای دانلود این فایل ، به ادامه مطلب مراجعه بفرمائید) , ...ادامه مطلب
بیش از 160 سال است که کلوپهای خصوصی اشراف، به عنوان گوشة دنجی برای طبقة مؤثّر در سیاستهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی «آمریکا» و جهان در این کشور فعّالیت دارند. این کلوپها اکثراً مردانه، در نگه داشتن قدرت در دستِ جمعِ محدودی از طبقة اشراف نقش اساسی دارند؛ امّا با گذر زمان، محدودیتهای این کلوپها برای نژاد، قومیت و جنس اعضا کم رنگتر شده است. بیش از 160 سال است که کلوپهای خصوصی اشراف، به عنوان گوشة دنجی برای طبقة مؤثّر در سیاستهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی «آمریکا» و جهان در این کشور فعّالیت دارند. این کلوپها اکثراً مردانه، در نگه داشتن قدرت در دستِ جمعِ محدودی از طبقة اشراف نقش اساسی دارند؛ امّا با گذر زمان، محدودیتهای این کلوپها برای نژاد، قومیت و جنس اعضا کم رنگتر شده است. در این میان، کلوپ «بوهمیان» که تمامی اعضای آن را مردان تشکیل میدهند، در حفظ بنیادهای خود کوشا بوده و یکی از قدیمیترین کلوپهای اسرارآمیز طبقة اشراف آمریکاست که دو تا سه هزار عضو دارد و از سال 1899 م. تاکنون، هر تابستان، در حدود سه هفته در جنگلی به نام بوهم در «کالیفرنیا» گرد هم میآیند. , ...ادامه مطلب
یادداشت دوم با عنوان«کريمه: جهان در آستانه «جنگ سرد» ديگر؟» : سالها پيش مقاله خود را، با عنوان «جنگ کريمه و انحطاط روسيه»، اينگونه آغاز کردم: ديويد تامسون جنگ کريمه (1853-1856) را «نقطهعطف مهمي در توسعه اروپاي جديد» ميداند. شکلگيري جغرافياي سياسي نوين اروپا، تفوق قطعي بريتانيا، و به تعبير وسيعتر امپرياليسم انگلوساکسون، به عنوان قدرت برتر دنياي جديد و تضعيف روسيه، که در آستانه جنگ کريمه قدرت نظامي درجه اوّل اروپا بشمار ميرفت، از پيامدهاي مستقيم جنگ کريمه بود. اين حادثه، که همزمان است با دوره تنظيمات در عثماني، مبدايي شد براي سيطره بلامنازع ديوانسالاران غربگرا بر اين کشور و سرنوشتي را براي عثماني رقم زد که در جنگ اوّل جهاني به فروپاشي کامل آن انجاميد. گويا، طنز روزگار قصد دارد بار ديگر کريمه را به «نقطه عطف» تاريخ دوران پس از فروپاشي اتحاد شوروي و پايان «جنگ سرد» تبديل کند. نخستوزير جمهوري خودمختار کريمه از روسيه تقاضاي کمک کرده. در مقابل، پارلمان اوکرائين از ايالات متحده آمريکا و بريتانيا، براي حفظ تماميت ارضي اوکرائين، تقاضاي کمک کرده. و منابع روسي گفتهاند که پوتين درخواست نخستوزير کريمه را بيپاسخ نخواهد گذاشت. , ...ادامه مطلب
یادداشت چهارم با عنوان «جنگ سرد جديد» يا «جنگ کريمه دوّم»؟: اين چهارمين يادداشتي است که درباره بحران اوکرائين مينويسم. بحث درباره تحولات اوکرائين را از روز جمعه، 9 اسفند، با يادداشت «آيا کريمه مستقل ميشود؟» آغاز کردم. از دوستان سپاسگزار ميشوم اگر پيش از ورود به بحث و اظهارنظر، يادداشتهاي فوق و نيز کامنتهاي مفصل مرا مطالعه کنند. 1- «انقلاب يورو ميدان» اوکرائين، که به فرار رئيسجمهور اين کشور، ويکتور يانوکوويچ، انجاميد، پيامد دستکاري (مانيپولاسيون) کانونهاي قدرت داخلي (طبقه جديد اليگارکهاي نوخاسته که پارلمان اوکرائين را به دست دارند) و نئوکانهاي آمريکايي و شرکاي اروپايي آنها بود براي ايجاد کانون بحران جديد جهاني. 2- اليگارکهاي اوکرائين خود از طريق فساد ديوانسالاري و در فرايند خصوصيسازي بخش دولتي پس از فروپاشي شوروي و استقلال اوکرائين (اوّل دسامبر 1991) به ثروتهاي کلان رسيده بودند. , ...ادامه مطلب