حامیان علم غیب داشتند یا به نفعشان بود چشمانشان را ببندند؟

ساخت وبلاگ

به گزارش بازتاب، واژه علم غیب این روزها از مسئولان و سیاسیون زیاد شنیده می شود؛ واژه ای که ظاهرا قرار است جایگزین بصیرت شود، کسانی که تا دیروز منتقدان احمدی نژاد را متهم به بی بصیرتی می کردند، امروز می گویند خودشان علم غیب نداشته اند که انحراف احمدی نژاد را تشخیص بدهند.

این سخن شاید بتواند به آن معنی باشد که بی بصیرتها و خواص ساکت و مردود که از احمدی نژاد در انتخابات 1388 حمایت نکردند، علم غیب داشته اند، اما این معنی را هم می تواند داشته باشد که چشم بستن به روی واقعیات برای حفظ منافع سیاسی، معنای جدیدی از علم غیب نداشتن است.

واقعیت آن است که در طول هفت سال گذشته و از آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، بسیاری از دلسوزان نظام و شخصیتهای بزرگ انقلاب، مسیر و رفتارهای وی را به زیان منافع ملی و انقلاب می دانستند، اما حامیان احمدی نژاد که از قضا صداوسیما، نهادهای نظارتی و قوای قهریه را در اختیار داشتند، به جای نظارت صحیح بر دولت و اصلاح خطاها و عملکردهای نادرست احمدی نژاد، هرگونه نقدی را تخریب قلمداد کرده و منتقدین را با برخوردهای سنگین، از صحنه خارج می کردند.

اما اکنون که از یک سو آثار عملکرد دولت احمدی نژاد آشکار شده و از سوی دیگر وی با زاویه گرفتن از نظام و اصولگرایان، در صدد جلب پایگاه اجتماعی برای انتخابات آینده است،در پی هجوم به وی برآمده اند.

از مهر 1384 که احمدی نژاد اولین سفر خود را به نیویورک انجام داد و با خاطره هاله نور برگشت، کارشناسان این نوع ادبیات و رفتار رییس جمهور را هم از منظر دیپلماتیک و هم از منظر اعتقادات دینی و دامن زدن به خرافات نقد کردند و سایت بازتاب با انتشار فیلم هاله نور، برای نخستین بار در پاییز 1384، رویکرد دینی احمدی نژاد در دامن زدن به خرافات و متصل جلوه دادن خود به عوالم غیبی را مورد نقد قرار داد، اما نتیجه آن برخورد با این رسانه و دیگر رسانه های منتقد، نظیر توقیف مهمترین روزنامه منتقد دولت، شرق بود.

در همان زمان، منتقدان دولت با ارائه آمار و اطلاعات کارشناسی بر پیامدهای نادرست غارت ذخائر ارزی کشور و مصرف بی رویه منابع مالی توسط دولت و پیامدهای آن هشدار می دادند؛ اما نتیجه این هشدارها برخورد با منتقدان بود و حتی داوود دانش جعفری و طهماسب مظاهری، دو تن از مدیران اصلی دولت نهم که با غارت منابع مالی همراهی نکردند، برکنار و اخراج شدند.

در بعد دامن زدن به فضای ناسیونالیستی و نظریه مکتب ایرانی که توسط مشایی ارائه شده است، یا ارائه علائم ناسازگار در سیاست خارجی نظیر انکار هولوکاست و دوستی با ملت اسرائیل که هردو به نفع رژیم صهیونیستی تمام شد، انتقادات کارشناسی با مشت محکم بر دهان منتقدان از سوی مسئولان مربوطه و اصولگرایان مواجه شد و تنها توجیه این بود که عامل همه انحرافات دولت، اسفندیار رحیم مشایی است و احمدی نژاد بی گناه و معصوم است.

این حمایتها تا انتخابات سال 1388 ادامه داشت و پس از آنکه اصولگرایان احمدی نژاد را با هر شکل و هزینه ای در قدرت نگاه داشتند، وی پاداش این همه حمایت و هزینه را با انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاونت اولی و سپس مقاومت 5 روزه در برابر حکم حکومتی رهبر انقلاب داد.
این مقاومت در جریان عزل وزیر اطلاعات به خانه نشینی 11 روزه تبدیل شد، و پس از آن نیز در موضوعات مختلف نظیر طرح واژه براردان قاچاقچی یا زیر سوال بردن مجلس، قوه قضاییه و مشاوران رهبری تکرار شد و اکنون در فاصله چندماه باقی مانده تا پایان دولت احمدی نژاد که نتایج بیش از هفت سال عملکرد وی آشکار شده است، کسانی که وی را به قدرت رسانده اند، مدعی می شوند که ما علم غیب نداشتیم!

اکنون کشور در تحریم های شدیدی به سر می برد که نتیجه 
برهم زدن توافق هسته ای سولانا و لاریجانی در سال 1385،تحریک بی دلیل غرب و دولتهای عربی و  پافشاری عامدانه بر انکار هولوکاست که بیشتر از همه،کانون های توطئه گرغربی وابسته به زرسالاران یهودی را خرسند ساخت، است. شرایط اقتصادی کشور هم در آستانه بحران است و ارزش پول ملی در طول یک سال و نیم به یک سوم رسیده است و در واقع مردم دو سوم ثروت خود را به همین سادگی از دست داده اند.

صندوق ذخیره ارزی با خاصه خرجی های دولت غبارروبی شده است، شکاف میان نخبگان و حاکمیت با رفتارهای سه سال اخیر به شدت تشدید شده است، بی اعتمادی و بزهکاری در جامعه به صورت تصاعدی رشد کرده است و این همه، نتیجه عملکرد دولتی است که اگر تنها به بخشی از توصیه ها و انتقادات کارشناسان توجه می کرد، شرایط امروز بسیار بهتر بود و در این شرایط، شنیدن بهانه علم غیب نداشتیم از ناحیه مدافعان سینه چاک دیروز احمدی نژاد، جای شگفتی دارد.

آیا منتقدان احمدی نژاد علم غیب داشتند یا آنکه با تحلیل عملکرد و استفاده از علم و عقل خود، نتایج این رفتارها را پیش بینی کردند؟، آیا بصیرت جز به معنای تشخیص درست است؟، اگر انتخاب معدنهای بصیرت نتیجه اش چنین است، پس اگر این مدعیان، بصیرت نداشتند چه نتایجی به بار می آورند؟

اگر حامیان دیروز احمدی نژاد و مخالفان سینه چاک امروزش، مخاطبان خود را دارای مختصر عقلی بدانند، به جای آن که سخن از نداشتن علم غیب بزنند، صادقانه خواهند گفت، تا دیروز حمایت از احمدی نژاد به نفعشان بود و منجر به حذف رقیبشان می شد و بنابراین چشم بر انحرفات و معایب دولت بسته بودند و امروز زدن احمدی نژاد به سود آنان است، و داشتن بصیرت دیروز و نداشتن علم غیب امروز، توجیهاتی است که سایه لشگرهای های آنان را که تا دیروز بدون احمدی نژاد به بهشت نمی رفتند و امروز اورا انحرافی می دانند، به دنبالشان بکشاند.

و سوال نهایی این که حالا که مشخص شده این عزیزان علم غیب ندارند، باید پرسید چگونه در انتخابات آتی مردم می توانند به گزینه مورد نظر آنان اعتماد کنند و چه تضمینی است که شخص جدید ناتوان تر از احمدی نژاد از کار در نیاید؟

ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانون‌هاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران...
ما را در سایت ناگفته های سیاسی،شناخت و ايضاح کانون‌هاي توطئه گر شیطانی در تحولات تاريخ معاصر ايران دنبال می کنید

برچسب : محمود احمدی نژاد,علم غیب,بصیرت,جریان انحرافی,انتخابات 1388,هاله نور,هولوکاست,اسلام ایرانی,مشایی,غارت ذخائر ارزی, نویسنده : وب نگار webnegar بازدید : 800 تاريخ : 18 آبان 1391 ساعت: 8:25